خلاصه ای از متن کتاب «شش کلاه تفکر»
Ø کلاه سفید
چه اطلاعاتی داریم؟
چه اطلاعاتی از دست رفته است؟
مایلیم چه اطلاعاتی داشته باشیم؟
چگونه میخواهیم اطلاعات را به دست آوریم؟ (پیشنهاد ها و بحث ها را کنار بگذارید)
Ø کلاه قرمز
احساسات و درک مستقیم خود را بدون هیچ بهانه ای هیچ توضیح یا نیاز به توجیه ای مطرح کنید
درک مستقیم ممکن است قضاوتی مرکب باشد که بر اساس سال ها تجربه در موضوع بروز کرده و حتی اگر دلایل پشت درک مستقیم را نتوان هوشیارانه بیان کرد می توان می تواند بسیار ارزشمند باشد
Ø کلاه سیاه
کلاه احتیاط !
قضاوت انتقاد آمیز!
از اشتباه کردن ها، انجام کارهای ناآگاهانه و کارهایی که ممکن است غیر قانونی باشد جلوگیری می کند.
بیان اینکه چرا بعضی از کارها را نمی توان انجام داد؛
چرا بعضی کارها سود دهی ندارند؛
موانعی مانند مقررات موجود؛ عدم ظرفیت ها؛ کمی تجربه؛
اگر از تمام اشتباهات احتراز کنید همه چیز خوب پیش خواهد رفت.
کلاهسیاه بسیار ارزشمند است؛ ولی نباید بیش از اندازه استفاده شود. چون به کشتن ایده های خلاق منجر خواهد شد.
Ø کلاه زرد
خوش بینی و داشتن دیدگاه مثبت و منطقی در کارها؛
نگریستن به فوائد کار اما بر پایه منطق
فواید همیشه او را آشکار نمی شوند و باید جستجو شوند
Ø کلاه سبز
تفکر خلاق، ایده های جدید !
ارائه امکانات و فرضیه ها، تلاش خلاق
جایگزین های بیشتر؛ تحریک و تحرک
آیا به ایده های جدید نیاز داریم؟ جایگزین های دیگری وجود دارد ؟
آیا می توانیم از راه های مختلف کار را انجام دهیم؟
Ø کلاه آبی
به آسمان و آنچه در آن است بیاندیشید
کنترل فرآیند، تفکر به کار گرفته شده، تعیین دستور کار برای تفکر
ممکن است کلاه های دیگر را طلب کند
خلاصه کردن ها، جمع بندی کردن ها و تصمیمات!
اندیشه های به کار رفته را تفسیر کند
«... ما وقت زیادی را برای یافتن کسی برای سرزنش کردن صرف کرده ایم؛»
« آیا می توانیم خلاصه ای از دیدگاه های شما را در اختیار داشته باشیم؟»
« من فکر میکنم باید اولویتها را در نظر داشته باشیم ...»
کلاه آبی عموماً توسط سازمان دهنده جلسه به کار می رود؛ اما دیگر اعضا پیشنهادها را ارائه میکنند.
سازماندهی و کنترل فرآیند تفکر برای بهره وری بیشتر
در مباحثه، اغلب سعی می کنیم از طریق موضعگیری و مجادله به جلو برویم. الف نقطه نظری دارد و ب مخالف آن است. با بحث و مجادله موضوع شکافته و تشریح می شود. در بیشتر مواقع طرفین روی موضع خودشان تاکید دارند و بیشتر از اینکه به کشف موضوع علاقه داشته باشند، به پیروزی و برد در مباحثه فکر میکنند.
روش شش کلاه به ما اجازه میدهد که به جای مجادله، به بحثهای پربار بپردازیم. الف و ب هر دو می توانند با کلاه سیاه خطرها را بیابند الف و ب میتوانند همزمان با کلاه زرد منافع را کشف کنند. الف و ب می توانند هر دو کلاه سبز برسر گذارند تا امکانات را مطرح کنند. در نتیجه به جای رقابت و دشمنی، برای کشف حقایق همکاری می شود معمولاً خود و عملکرد انسان در نحوه تفکر، با هم پیوند بسیار نزدیک دارند. کسی که به ایدهای علاقه ندارد، برای یافتن نکات موافق با این ایده یا جوانب آن تلاش نمیکند. در روش شش کلاه ،خود انسان از عملکرد انسانی او جدا میشود. اندیشگر برای به کاربردن کلاه های مختلف تلاش میکند و عملاً مفهوم آزادی را تجربه میکند. زیرا اندیشه گر به موضوع محدود نخواهد بود. شخصی که به یک ایده علاقمند نیست، تحت پوشش کلاه زرد تلاش میکند تا فوایدی را برای آن پیدا کند. یا از شخصی که علاقمند و شیفته ایدهای است، خواسته می شود تا تحت پوشش کلاه سیاه مشکلات را پیدا کند. با این کلاهها غالباً اندیشگر از بینش شخصی خود بیرون می آید؛ به طوری که خود می تواند عقیده اش را نسبت به موضوع تغییر دهد.
بعضی افراد ذاتاً محتاط اند و احساس میکنند هر لحظه باید خطرهای ممکن را پیش بکشند و مطرح کنند. در یک بحث معمولی هیچ چیز نمیتواند مانع منفیبافی شخص شود؛ با سیستم شش کلاه فرصت کافی برای منفی گرایی در زمان خودش (تحت پوشش کلاهسیاه) وجود دارد. اما در دیگر مواقع منفی گرایی بیمورد است. بدین ترتیب تسلط و قدرت کلاهسیاه کاهش می یابد. اگر فردی منفی باشد شما می گویید: « او با گذاشتن کلاه سیاه بر سر خوب میاندیشد؛ بگذارید اندیشه بیشتری ارائه دهد» و پس از مدتی می گویید: «ما به اندازه کافی تفکر کلاه سیاه داشتیم؛ حال بیایید سعی کنیم مقداری تفکر کلاه سبز داشته باشیم». دارندگان کلاهسیاه اکنون باید آرام بگیرند یا تلاش کنند با کلاه سبز بیاندیشند.
کلاه های سبز و زرد این امکان را فراهم میکنند تا زمانی را برای تلاش خلاقانه و همچنین مثبت اختصاص بدهیم. در بحبوحه شرایط سخت کسی می پرسد: « چرا نمی توان کاری کرد؟ » باید گفت: «خوب؛ حالا وقت بر سر گذاشتن کلاه زرد است.»
ما عادت نداریم برای خلاقیت وقت بگذاریم؛ معمول نیست که برای تفکر مثبت وقت بگذاریم؛ مگر اینکه به موضوع علاقه داشته باشیم. اما اگر (در غیر این شرایط هم) آگاهانه تلاش کنیم، این تلاش میتواند پاداش خوبی داشتهباشد. در جریان معمولی مباحثه و تفکر غالباً برای تلاش خلاق وقت کم میآوریم (مگر اینکه ایده ای فوراً به فکر ما برسد) و برای تلاش و تفکر مثبت نیز معمولاً وقت کافی نخواهد بود. لیکن با کلاه سبز و زرد این کمبود جبران می شود.
هرچه برای روش شش کلاه «مثل نوعی بازی» وقت صرف کنید، روش قویتر و مؤثرتر خواهد شد. کاملاً درست است که برخی افراد در نوع تفکر بهتر از طرفهای دیگر عمل میکنند و در این نوع تفکر نسبت به تفکرهای دیگر احساس راحتی بیشتری دارند؛ ولی تاکید میشود این کلاهها برای دستهبندی یا گروهبندی نیست.
نمیخواهیم کسی خود را اندیشگر کلاه سیاه تصور کند. نمیخواهیم کسی خود را اندیشگر کلاه سبز بپندارد. این درست عکس روش شش کلاه است. هر کس باید تلاش کند تا از همه کلاهها استفاده کند. وقتی زمان کلاه سبز فرا می رسد، تمامی افراد کلاه سبز بر سر می گذارند ...
اگر شخصی خیال دارد در تمام اوقات غیر از مواقعی که از کلاه مورد علاقه او استفاده می شود ساکت بماند، می توان مستقیماً از او خواست تا چند دیدگاه سبز، چند دیدگاه زرد ارائه دهد. هر اندیشگری باید از تمام کلاه های شش گانه استفاده کند. چون کلاه ها، دسته ها و گروه های رفتاری مربوط به تفکر هستند؛ نه دسته ها و گروه های انسانی.
بیشترین کاربرد کلاه ها کاربرد گاه به گاه آن است. بدین معنی که کلاهی را برای زمان معینی میخواهید. این به معنی انتخاب نوع معینی از تفکر یا تغییر دادن نوع معینی از تفکر است. پیش از استفاده از کلاه، بحث معمولی وجود دارد و پس از استفاده از آن باز هم بحث معمولی هست. از یک کلاه واحد به عنوان راهی مناسب برای تغییر دادن تفکر استفاده می شود. شما می توانید از شخص دیگری بخواهید تا کلاه ویژهای بر سر بگذارد یا آنرا از سر خود بردارد.
میتوانید اعلام کنید که می خواهید کلاه ویژهای بر سر بگذارید: « با بر سر گذاشتن کلاه سیاه من این مشکلات را پیشبینی میکنم». شما می توانید از تمام افراد یک گروه بخواهید که کلاه ویژهای را بر سر بگذارند: « من فکر میکنم وقت آن است که قدری با کلاه سبز بیاندیشیم. ما به چند ایده نو نیاز داریم».
امتیاز بزرگ روش شش کلاه این است که شما می توانید فکر را فوراً و بدون ناراحتی و عصبانیت تغییر دهید. اگر شما به کسی بگویید «منفی بافی بس است»، آن شخص احتمالاً خشمگین خواهد شد. اما اگر به او بگویید «کلاه زرد را امتحان کن»، هیچ واکنش ناراحت کننده ای رخ نخواهد داد. پس از مدتی شش کلاه بخشی از فرهنگ عمومی می شود و به طور خودکار و آزادانه برای درخواست انواع مختلف تفکر به کار می رود. در مواقعی ممکن است گروه یا فردی کندوکاو سریع موضوعی را طلب کند. کلاه ها را به ردیف گذاشته و هر بار حدود ۴ دقیقه وقت صرف میکنیم و یک کلاه روی سر همه افراد به گردش در می آید و نظرات بیان می شود.
- ۹۸/۰۳/۲۱